سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم را با ناز چه کار که آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار . نه روزى خود دادن تواند و نه تواند مرگش را باز راند [نهج البلاغه]
 

 

 

عصمت infallibility

اگر قرآن ، پیامبران را به داشتن عصمت کامل و ملایک را به نداشتن قابلیت گناه کردن وصف مى کند ، قصه بر خورد حضرت یوسف

(علیه السلام) با پدر بزرگوارش و قصه گناه کردن «فطرس »

را چطور مى پذیرد ؟

 

عصمت فرشتگان و پیامبران خدا از مسائلى است که با دلایل عقلى و آیات و روایات فراوان به طور قطع ثابت است .

سراسر آیه هاى سوره یوسف ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ بر علم و دانش ، بردبارى و شکیبایى و پاکى و عصمت شگفت آور حضرت یوسف صدّیق شهادت و گواهى مى دهد و قرآن ، سرگذشت او را به عنوان «اسوه تقوا» و نمونه پاکى و مظهر عفت و عصمت بیان مى کند و او را از بندگان «مخلَص » (یوسف ، 24) مى شمارد که به فرموده قرآن کریم «مخلَصین » از گزند شیطان در امانند :

«اِلاّ عبادک منهم المخلصین » (حجر ، 40)

بنابراین ، چگونه مى توان به او نسبت داد که «عزّ سلطنت او را گرفته باشد و به احترام پدر از اسب پیاده نشده باشد و.. .» .

به همین جهت ، برخى از مفسران این احادیث را مخالف با آیات قرآن و ضروریات دین و از خرافات و اسرائیلیاتى دانسته اند که در احادیث ما وارد شده و قابل قبول و اعتماد نمى باشد .

آیات و روایات معتبر نشانگر آن است که حضرت یوسف ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ طبق فرمان الهى عمل مى کرد و کمال احترام را نسبت به پدر انجام مى داد ; چنان که قرآن کریم مى فرماید :

 

«فَلَمَّا دَخَلُوا یُوسُفَ ءَاوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ ءَامِنِینَ ; (یوسف ، 99) و هنگامى که بر یوسف وارد شدند ، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت : همگى داخل مصر شوید که انشاءالله در امن و امان خواهید بود!»

 

از جمله «فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ» و «قَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ» (واژه ورود و دخول) استفاده مى شود که حضرت یوسف ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایى منزل گرفته ، در انتظار قدوم آنان به سر مى برد و هنگامى که پدر و همراهانش وارد شدند ، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژه اى کرد : «ءاوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ» و پس از انجام دادن مراسم استقبال ، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنى گزینند ; در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهى نداشت ، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود .

 علاوه بر آن ، بر فرض که روایت درست باشد ، دیر پیاده شدن در مقابل پدر ، کار حرامى نیست تا ارتکاب آن ، گناه و خلاف عصمت شمرده شود ; در نهایت حضرت یوسف ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ مرتکب «ترک اولى » شده و این منافاتى با عصمت او ندارد .

و امّا فطرس ملک :

در روایتى آمده است که از امام حسن عسکرى(علیه السلام) درباره برخى از نسبت هاى ناروا به فرشتگان الهى (هاروت و ماروت ) سؤال شد ، امام(علیه السلام) فرمود :

 «پناه به خدا از این مطلب ، همانا فرشتگان الهى به سبب الطاف ، خداوند معصوم و محفوظ از کفر و عمل قبیح (و نافرمانى ) هستند ; چنان که خداوند متعال درباره ایشان فرموده :

 

«لاَّ یَعْصُونَ اللَّهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ ; (تحریم ، 6) هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى کنند و آن چه را فرمان داده شده اند ، به طور کامل اجرا مى نمایند!»

 

 و نیز فرموده :

«بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لاَ یَسْبِلونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ; (انبیاء 26 ـ 27) آن ها (فرشتگان ) بندگان شایسته اویند ، هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند و پیوسته به فرمان او عمل مى کنند .»

 

بنابراین ، روایتى که درباره نافرمانى «فطرس ملک» نیز نقل شده قابل اعتماد نیست ; زیرا معارض با روایات دیگر و مخالف با آیات قرآن مى باشد و پیشوایان معصوم به ما دستور داده اند :

روایاتى را که مخالف با آیات قرآن است ، نپذیریم

 

علامه طباطبایى(رحمه الله) در این زمینه مى فرماید :

«باید دانست که تمام گروه هاى فرشتگان ، به تصریح قرآن و روایات متواتر ، معصومند  تنها در پاره اى از روایاتِ مربوط به قصه «هاروت و ماروت » ، خلاف آن بیان شده که روایت دیگر آن را ردّ کرده است و نیز در روایتى که از طریق اهل سنّت در مورد قصه دردائیل نقل شده است و روایت دیگرى که قصه فطرس را بیان مى کند ، خلاف این معنا بیان شده است و این روایات علاوه بر آن که خبر واحدند ، خالى از ابهام نیز نیستند» .

 





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: چهارشنبه 85/9/8 ::: ساعت 9:27 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر